بوی آسمان
بسم رب المهدی
جمعه ها از پشت سر هم گذر کردند به امید اینکه شاید تو بیایی . ولی انگار فقط این جمعه ها بودند که منتظر ظهورت نشستند.فقط جمعه ها بودند که برای فراق تو اشک ریختند وآسمان را ابری کردند....
آنهایی که باید منتظر واقعی باشند اصلا تو را پاک فراموش کرده اند ! اگر تو را فراموش کنند دیگر به یاد چه کسی زندگی کنند ؟ دیگر به عشق آمدن کدام منجی عصر های جمعه با زانوان بغل کرده و با چشمهای گریان و با دلی سرشار از حرفهای نگفته به تو کنار پنجره بنشینند ؟ دیگر به شوق کدام موعود صبحها همراه با لغزیدن شبنم از برگ گیاهان دعای عهد را زمزمه کنند ؟
آقا جان ، مولای من ، ما آدمها رنگ زمین به خود گرفته ایم وآسمانی شدن را فراموش کرده ایم .
دل گرفته خود را به پیش تو آوردیم شاید کمی بوی تورا به خود گیرد..................